""
زاده ۲۶ تیر ماه ۱۲۶۹ خورشیدی – درگذشت ۲۱ آذر ۱۳۵۰ خورشیدی ذبیحالله بهروز فرزند میرزا ابوالفضل ساوجی در سال ۱۲۶۹ در تهران متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدارس قدیمه آغاز کرد. سپس به ادامهٔ تحصیل در مدرسهٔ آمریکایی پرداخت. پس از آن برای تکمیل علوم ادبی و عربی به قاهره رفت و مدت ده سال در آنجا ماند. سپس به انگلستان رفت و در آنجا دستیار ادوارد براون و رنالد نیکلسن شد و به تدریس پرداخت. پس از چندی به آلمان رفت و از آنجا به ایتالیا و سپس به ایران بازگشت. از سال ۱۳۰۲ تا زمان بازنشستگی در دارالفنون، دانشکده افسری و مدرسه عالی بازرگانی تدریس میکرد. ذبیح بهروز از نخستین کسانی بود که در شیوهٔ تحقیق ایرانشناسان غربی شک کرد و برخی اشتباهات و شاید غرضورزیهای آنها را متذکر شد. در ستارهشناسی و گاهشماری در ایران باستان مطالعات گستردهای به عمل آورد، و نظرهای علمی جدیدی مطرح کرد. بهروز با دیدگاهی بر مبنای تئوری توطئه، مانویان را بهعنوان بزرگترین دشمنان فرهنگ و تمدن ایران در طول تاریخ میداند. به عقیدهٔ او مانوَیان در ابتدا در صحراهای مغولستان و عربستان میزیسته و با توطئهچینیهای خود راه را برای یورش اعراب و مغولان به ایران هموار ساختهاند. بهروز همچنین فرهنگ یونانیمآبانه را آلوده به فرهنگ یهودی دانسته و فتح ایران بهدست اسکندر را را افسانهای ساخته و پرداختهٔ غربیها میپندارد. بهروز در ایران مدتی کوتاه رئیس حسابداری شرکت نفت، مدّتی کارمند وزارت دارایی و مدت کوتاهی استاد دارالفنون بود و چند باری هم مترجم رضا شاه. از همهٔ این کارها به دلایل سیاسی و طرز کار ویژهٔ او کنار گرفت. اما سرانجام با وساطت چند تن از دوستانش، استاد دانشکدهٔ هواپیمایی شد و خیلی زود با درجهٔ سرتیپی همردیف بازنشسته و رئیس افتخاری کتابخانهٔ باشگاه افسران شد. بهروز، برای ترویج اندیشههایش، با یاری دو تن از پیروان خود، محمد مقدم و صادق کیا (که بعدها، اولی پروفسور زبان پارسی باستان و دومی استاد زبان پارسی میانه در دانشگاه تهران شدند)، انجمن «ایران ویج» را بنیان نهاد. این انجمن نشریهای داشت با فرنام «ایران کوده».
چاپ 1306، رقعی، 58 صفحه(کاهی)، 4 قران، چاپ و صحافی مطبعۀ فاروس
شامل: دیباچه، فهرست و شرح مختصر بعضی از اسامی، پردۀ نخستین: جشن نوروز یازدهمین سال تاجداری خسروپرویز پس شکست خزر و تازیان، پردۀ دوم: شیرین و قصر، پردۀ سوم: نوروز سیزدهمین سال تاجداری خسروپرویز، پردۀ چهارم: جشن مهرگان سیزدهمین سال سلطنت خسرو، شب هشتم اسفند سب و هشتمین سال تاجداری خسرو
در قسمتی از دیباچه چنین آمده است: “در سال 1919 که بنده در دارالفنون کمبریج بودم راجع به افسانههای نظامی و جامی مشغول مطالعهای شدم که مرحوم پروفسور [ادوارد] براون در جلد سوم تاریخ ادبیات فارسی اشارهای به آن نموده است…. پس از مطالعۀ دقیق در سال 1920 اصل انگلیسی این کتاب را در چهار پرده برای سینماتوگراف ترتیب دادم و چون این افسانه کاملاً ایرانی و فیلم آن مستلزم مخارج گزافی بود و بایستی بدواً از طرف ایرانیان و یا دولت برای مخارج مقدماتی کمکی بشود آمال و آرزوی بنده و بیشتر از دوستان صورت تحقیقی به خود نگرفت ولی بنده هنوز امیدوارم و یقین دارم روزی بیاید که همین افسانه در سینماهای ایران و سایر ممالک به معرض نمایش گذاشته و فیالحقیقه اولین قدم برای فیلم کردن صدها افسانه شیرین ملی ایران شود.”
قرار بود این کتاب همراه با یادداشتی از عباس بهارلو دربارۀ اولین فیلمنامه ایرانی منتشر شده به زبان فارسی در باشگاه بازنشر شود. اما گرفتاریهای ایام کرونا و دیگر کارهای پژوهشی وی مانع شد. به تازگی یکی دو کانال نسخه نازیبایی از این کتاب را به اشتراک گذاشتند، بنابراین تاخیر بیش از این جایز نبود. امیدوارم بازنشر این فیلمنامه سبب نگارش مطالبی پژوهشی از سوی اندک کارشناسان تاریخ سینمای ایران شود.