• 0 آیتم -
    • سبد خرید شما خالی است

بیژن مفید

""

(۲۲ خرداد ۱۳۱۴ در تهران – ۲۱ آبان ۱۳۶۳ در لس‌آنجلس) نمایش‌نامه‌نویس ایرانی. او فرزند غلامحسین مفید و قدسیه فریور و برادر بهمن مفید، اردوان مفید، هومن مفید و هنگامه مفید است. غلامحسین مفید در هزاره فردوسی ۱۳۱۳ خورشیدی روبروی عبدالحسین نوشین که نقش رستم را داشت، نقش بیژن را بازی می‌کرد. به همین دلیل، به شگونِ آن نمایش، نام نخستین فرزندش را بیژن گذاشتند.
پدر او، غلامحسین مفید، نویسنده، کارگردان و بازیگر نقش‌های شاهنامه‌ای و موسیقی‌دان بود؛ بنابراین بیژن از همان کودکی با شعر، دستگاه‌های موسیقی و نمایش‌های سنتی ایرانی آشنا شد. او در کودکی، نواختن ویولن را نزد استاد ظهیرالدینی فرا گرفت.
او هم‌زمان با تحصیل، شب‌ها برای آموختن بازیگری به هنرستان هنرپیشگی (با مدیریت دکتر مهدی نامدار) نزد استادانی چون عطاءالله زاهد و علی‌اصغر گرمسیری به یادگیری تئاتر می‌پرداخت.
فهیمه راستکار، هوشنگ لطیف‌پور، علی نصیریان، جعفر والی، پرویز بهرام، رضا بدیعی و جمشید لایق از هم دوره‌های بیژن مفید بودند. در سال ۱۳۳۲ در هنرستان در مسابقه نمایش‌نامه‌نویسی با نمایش‌نامه «عروسک‌ها» شرکت کرد اما برنده نشد.
بعد از پایان دبیرستان در دانشکده حقوق و سپس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با ریاست علی‌اکبر سیاسی به تحصیل ادبیات انگلیسی پرداخت. همین سال‌ها با عباس جوانمرد، هوشنگ لطیف‌پور، پرویز بهرام و دیگران به جلسات تئاتر شاهین سرکیسیان می‌رفت.
تحصیل در رشته ادبیات انگلیسی او را در برگردان آثار گوناگون به فارسی و انگلیسی توانمند کرد.
سال ۱۳۳۳ دیویدسن برای تدریس ادبیات نمایشی آمریکایی در دانشگاه به تهران آمد و بیژن مفید با همکاری او نمایش‌نامه باغ‌وحش شیشه‌ای اثر تنسی ویلیامز را با بازی بیژن مفید در صحنه گرد در انجمن ایران و آمریکا با موفقیت زیاد روی صحنه برد. بیژن مفید برای روی صحنه بردن نمایش‌نامه شهر ما نوشته تورنتون وایلدر و همه پسران من نوشته آرتور میلر دستیار کارگردان او بود. بعد از دیویدسن در همکاری با جرج کویین بی در تهران در نمایش‌نامه‌های بیلی باد(اثر هرمان ملویل)، مرد دوم و سفر دراز روز در شب (یوجین اونیل) به عنوان بازیگر و دستیار کارگردان با او همکاری کرد.
بیژن مفید با چندین گروه‌های تئاتری همراهی و همکاری داشت. ایده‌های جستجوگر او برای زبان تئاتری منجر به تشکیل «آتلیه تئاتر» در ۱۳۴۵در سال و کارگاه نمایش در سال ۱۳۴۷ شد.
بیژن مفید بین سال‌های ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۷ حدود ۱۵۰ نمایش‌نامه از آثار کلاسیک دنیا برای برنامه دوم رادیو تهران، چندین قصه برای کودکان، مؤسسه انتشارات فرانکلین و ترجمه چندین فیلم‌نامه فیلم‌های آمریکایی و انگلیسی برای دوبلاژ ترجمه و کارگردانی کرد.
پس از هم پاشیدن گروه هنری و انحلال آتلیه تئاتر در سال ۱۳۴۹ بیژن مفید به همکاری با کارگاه نمایش و بازی در نمایش «ناگهان…» و نمایش‌نامه‌خوانی «ترس و نکبت رایش سوم» (اثر برتولت برشت) پرداخت.
کارگاه نمایش به همت بیژن صفاری و رضا قطبی و با کارگردان‌هایی مانند خجسته کیا با نمایش‌نامه حلاج، ایرج انور با نمایش‌نامه نظارت عالیه و بیژن مفید با نمایش‌نامه ماه و پلنگ شروع به کار کرد و تا ۱۳۵۸ گروه‌های مختلفی به جستجوهای تئاتری پرداختند.
او در سال ۱۳۵۱ با همکاری تعدادی از بازیگران کارگاه نمایش از جمله پرویز پورحسینی، محمدباقر غفاری و رضا رویگری به تمرین نمایش «جان نثار» پرداخت. اما با ممانعت حکومت این نمایش بین سال‌های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۴ تنها برای اعضای کارگاه نمایش و به شکل رپرتوار اجرا شد. او در این نمایش از نمایش روحوضی و بحرطویل خوانی، و استفاده از داستانی جسورانه، به نقد هجو قدرت در نظام‌های خودکامه پرداخته بود.
بیژن مفید از سال ۱۳۵۰ به مدت ده سال همکاری اش را با مرکز تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان نمایشنامه‌نویس کودکان ایران آغاز کرد. وی در این مدت نمایشنامه‌های «ترب»، «کوتی و موتی»، «شاپرک خانوم» و «بزک نمیر، بهار میاد» را نوشت و به صحنه برد. هر یک از این نمایش‌ها بیش از دو سال در مراکز مختلف کانون بر صحنه بودند.
بیژن مفید در نمایش «سهراب، اسب، سنجاقک» که در سال ۱۳۵۶ به مدت ۶ شب در کارگاه نمایش اجرا می‌شد به بررسی شباهت‌های الگوی پسرکُشی در داستان رستم و سهراب در فرهنگ ایرانی و کشورهای دیگر پرداخت.
پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران در سال ۱۳۵۹سرپرست «مؤسسه چهل طوطی» شد. فعالیت این مؤسسه در زمینهٔ ضبط و تکثیر نوار صوتی نمایش‌های سابق خود و اجرای چند نمایش دیگر از جمله «آخرین پرواز»، «شازده کوچولو» و «خاموشی دریا» بود.
بیژن مفید در اوایل دهه ۶۰ از ایران ابتدا به قصد سفر به فرانسه خارج شد. اما دولت فرانسه به او روادید نداد. او سپس برای دیدار با برادر خود به لس‌آنجلس مهاجرت کرد. در آمریکا نیز فعالیت تئاتری خود را ادامه داد. در آغاز «شهرقصه» و «جان نثار» را بار دیگر به صحنه برد و سپس «سهراب، اسب، سنجاقک» را به زبان انگلیسی برگرداند و این نمایش را با گروه آمریکایی Dragon fly به اجرا درآورد. به علت بیماری مفید، اجرای «ماه و پلنگ» در شهرهای دیگر آمریکا به غیر از لس‌آنجلس ممکن نشد.
مفید سال‌ها دچار ناراحتی کبد و تجمع خون در ریه بود. او بارها تحت عمل جراحی قرار گرفت و تنها ساعتی پس از آخرین عمل جراحی، در بیست و یکم آبان سال ۱۳۶۳ درگذشت.
زمانی که او در بیمارستان و در بستر مرگ بود خانواده وی درخواست روادید برای سفر به آمریکا و آخرین دیدار با او را کردند؛ ولی دولت آمریکا به آنان روادید نداد و او در تنهایی درگذشت.
گفته می‌شود که بیژن مفید نمایشنامه «ماه و پلنگ» را از دوران تبعید و خانه‌نشینی محمد مصدق بر گرفته‌است.
او در خلق آثار خود از دیگر شیوه‌های گوناگون نمایش ایرانی مانند پرده‌خوانی، نقالی، بحرطویل خوانی، آواز خوانی، نوحه خوانی، پرده‌خوانی و معرکه‌گیری بهره می‌گرفته‌است.
مفید اعتقاد داشت که زبان فارسی، زبان شعر است و بنابراین نمایش ایرانی باید به زبان شعر باشد. به همین دلیل «شهرقصه» به زبان شعر روایت می‌شود.