هیچ کتابخوانی نیست که در مقطعی از زندگی خود اسیر جادوی نشریات نشده باشد. ماهنامهها، فصلنامهها و حتی گاهنامهها به وقت انتشار خود شوری در دل خوانندگانشان ایجاد کردهاند که انتشار هیچ کتاب مستقلی قابل قیاس با آن نبوده است. از جریان سازی و اعلام وجود جنبشهای ادبی و هنری که جایگاهشان غالباً همین نشریات بوده هم نباید غافل شد. ردپای نویسندگان مشهور معاصر را گاه میتوان در نشریات مستقل و گاه شهرستانی سالهای دور پیدا کرد که با سری پر شور در پی افکندن طرحهایی نو بودهاند. برخی نیز موفق شدهاند و سبک و سیاقی تازه پدید آوردهاند.
بسیاری از این نشریات-خواه دولتی و خواه غیردولتی- دوام نیاوردهاند و عمرشان اکثراً کوتاه، ولی تاثیرشان پایا و درازمدت بوده است. در ایران ما، دسترسی به این نشریات برای پژوهشگران کاری دشوار و برای کتابخوانها کاری تقریباً غیرممکن است. آرشیوهای خصوصی همان طور که از نام شان برمیآید، در کنترل اشخاص قرار دارد و بود و نبودشان نیز گاه به چشم چند نفر بیشتر نمیآید. راه یافتن به این آرشیوها نیازمند اطلاعات دربارۀ مالک آن و پی افکندن طرح دوستی و تراشیدن واسطهها و گاه به دربسته خوردن است. آرشیوهای دولتی که حکایتی دردناکتر دارد. گنجینههایی که مارهایی زهرآگین به نگاهبانی آنها گماشته شدهاند و عبور از خوانهای متعدد برای دستیابی به این گنجینهها گاه از رستم دستان هم ساخته نیست. چه رسد به پژوهشگر یا کتابخوان یک لاقبایی که ستارهای نیز در هفت آسمان روابط عمومی(و گاه خصوصی) ندارد!
یافتن، دوره کردن، صحافی کردن و نگاهداری این نشریات نیز حکایتی دیگر است. در طول سه دهه فعالیت در کار نشر و کتاب، با اشخاصی آشنا شدم که لقب “مجله باز” به آنها داده شده بود. مدتی هم خواسته و ناخواسته به خیل این جماعت اندک شمار پیوستم و به هیچ روی پشیمان نیستم. تعداد این افراد در ایران عموماً و در تهران خصوصاً، شاید به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد. چند نفری از آنان روی در نقاب خاک کشیدند، از جمله مرحوم قدرت آذری که پیر این کار بود و افسوس که دسترنج سالها پژوهش وی در زمینۀ نشریات با گذشت دو دهه از فوت وی هنوز به زیور طبع آراسته نشده است. کتابی که انتشار آن بدون شک میتواند راهگشای محققین بسیار باشد.
این افراد اندک شمار در طول سه دهه گذشته بار سنگین تجهیز کتابخانههای دولتی و غیر دولتی داخل و خارج ایران را بر عهده گرفتند. ثمرۀ سالها گشتن و یافتن را یک جا در اختیار مشتاقان قرار دادند تا گوشهای از میراث فرهنگی ایران از دسترس دولتی که خواستار نابودی فرهنگ و هنر دورانهای پیش از خود بود و هست، در امان بماند. بررسی میزان موفقیت آنها دشوار نیست، اما هر چقدر هم اندک باشد در نگاهی عام ارزشی بسیار گران دارد. کاری که روز به روز پرداختن به آن دشوارتر میشود. مجلات که بیشتر روی کاغذهای نامرغوب و کاهی چاپ میشدند از گزند ایام آسیب دیده و خود به خود از میان میروند. آفتهای غیر منتظره چون آتشسوزی و آبگرفتگی نیز سهمی عمده در نابودی بعضی نسخ دارند. این وقایع، گردآوری و محافظت از نشریات-و حتی کتابها- را سختتر میکند. از این رو سیاستی تازه میباید تا میراث فرهنگی را با استفاده از فنآوریهای نوین پاسداری کرد. بسیاری از نشریات جهان غرب خود اقدام به این کار کرده و از دهه 1980 با انتقال شمارههای پیشین خود به روی سیدیهای متعدد، دسترسی مشتاقان را به شمارههای پیشین سهلتر کردند. نشریاتی مانند نشنال جئوگرافی که سابقه انتشار صد ساله داشتند، تمامی آن هزاران شمارهای را که یافتن و نگاهداریشان نیازمند هزینهای هنگفت و فضای بسیار بود، در بسته ای کوچک با قیمتی نازل -و با کیفیتی عالی- در اختیار خوانندگان قرار دادند. حتی نشریات عامپسند مانند MAD نیز دست به این کار زدند. تعدادی نیز همگام با پیشرفتهای تکنولوژی و گسترش اینترنت با افتتاح وبسایت و ایجاد آرشیو مجازی، شمارههای پیشین را به قیمتی ارزان و گاه رایگان در اختیار خوانندگان قرار دادند. شوربختانه این کار نیز همچون دیگر امور فرهنگی در ایران و میان ایرانیان جدی گرفته نشده و جرقههای اندک نیز خیلی سریع به ورطه خاموشی افتاد و این کار به فراموشی سپرده شد.
در سالهای اخیر و با گسترش کتابخانههای مجازی رایگان در اینترنت که همگی به دست علاقمندانی با بضاعت اندک مالی اداره میشود، چند نفری نیز به فراخور میل و امکانات خود و بیشتر برای ارضای حس نوستالژیک خود و کاربران سایتهایشان دست به انتشار اندک شمارههایی از نشریات دهه های 1340 و 50 یا بریدههایی از آنها زدند. اما گاهنامههای سنگین و غیر رنگین از این چرخه بیرون بودند و هستند. دستیابی به شمارههای کامل یک مجله نیز روی این وب سایتها، وبلاگها و اتاقهای گفتگو تا لحظه نگارش این مطلب غیر ممکن است.
حکایت سازمانهای دولتی هم که خود قصهای ست پر آب چشم! سازمانهایی که با هزینه مردم برای انبار کردن و خدمات ندادن تاسیس شدهاند. البته چند سالی است که کتابخانه مجلس در وب سایت خود مقداری از نشریات دولتی و غیر دولتی بیخطر و ضرر را به رایگان در اختیار کاربران اینترنت قرار داده و برخی از آنها را نیز به شکل بستههای دیویدی با قیمتهای مناسب منتشر کرده است. ولی کافی است مانند من به چند نمونه از این بستهها دسترسی پیدا کنید یا شمارههایی را از روی وبسایت کتابخانۀ مجلس دانلود کنید تا به میزان غیرحرفهای بودن گردانندگان این پروژه پی ببرید. مثلا دیویدی دورۀ کامل مجله تماشا یا خواندنیها که انتشارشان به کار خیلیها میآید، عملاً جز آزار رساندن به چشم و اعصاب خواننده نقش دیگری بازی نمیکند. گویا اخبار پیشرفتهای تکنولوژیک به آن دیار نرسیده یا افرادی را به این کار گماردهاند که از کمترین توانایی فنی برخوردارند. تصاویر صفحات با ناشیانهترین روش تهیه شده و به جای اسکن کردن به عکس برداری متوسل شدهاند. در بسیاری از شمارههای نشریه خواندنیها انگشت یا انگشتان فردی که مجله را باز کرده یا سعی کرده ثابت نگاه دارد، در گوشههای کادر دیده میشود. تاب برداشتن مجلههای صحافی شده نیز سبب از دست رفتن وضوح تصاویر و از بین رفتن شکل واقعی آنها شده است. گاه بخشی از نوشتهها و تصاویر نیز از میان رفته است. هیچ کدام از تصاویر پرداخت و پیرایش نشده و جز طعم تلخ خسران و حسرت بر زمان و هزینه از دست رفته چیز دیگری بر کام آدمی نمینشاند. راستی دیدن این نشریات گاه ناقص با صفحات زرد شده، موریانه خورده و پوسیده چه کمکی میتواند به یک پژوهشگر یا شخص علاقمند کند؟
دو نمونه برجسته از کتابخانهها و آرشیوهای ایرانی خارج از کشور که اینک سابقهای نزدیک به دو دهه دارند نیز هنوز نتوانستهاند نقشی واقعی و فراخور نامشان ایفا کنند. اشارهام به کتابخانه مطالعات ایرانی و آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران در برلن است. اولی به همت ده نفر از کوشندگان عرصۀ فرهنگ و ادب و دومی با کوشش 11 نفر- اکثراً از پناهندگان سیاسی- شکل گرفت. هر دو مرکز با هدف حفظ و حراست میراث معنوی ایرانیان داخل و خارج کشور احداث شد، اما آنچه مغفول ماند ایجاد شرایط مناسب برای دسترسی ایرانیان-متخصص یا غیرمتخصص- به این گنجینهها بود. آرشیو برلن که سرانجام صاحب وب سایتی شده، خدمات خود را در به رایگان عرضه نمیکند و وبسایت کتابخانه مطالعات ایرانی نیز به جز معرفی این مرکز کارکرد دیگری ندارد. بنابراین اگر فرد نیازمند ساکن لندن یا برلن نباشد، عملاً دسترسی وی به داشتههای این مراکز غیرممکن است و معضل عدم انتقال آزادانه و مکتوب تجارب تاریخی- فرهنگی در میان ما ایرانیان همچنان به قوت خود باقی است. نتیجه این عدم انتقال، گسستی همه جانبه در سطوح مختلف فرهنگی، تاریخی و … است.
و فراموش نکنیم که در این پروسه، نمیتوان فقط نظامهای خودکامه را مقصر دانست که بقای خود را در سانسور و حذف اطلاعات و از بین بردن اسناد میبینند. نبود انطباق با فرایندهای نوین تکنولوژی میان فعالان غیردولتی و آزاداندیش نیز در نهایت آب به آسیاب همین مستبدها ریخته و بر این گسست دامن میزند. فرجام چنین مراکزی نیز تفاوت چندانی با انبارهای دولتی در بسته ندارد.
با حس همین ضرورتهاست که باشگاه ادبیات هفت ماه بعد از تاسیس خود تصمیم به راهاندازی پروژه آرشیو مجازی نشریات گرفت. کاری بزرگ و طاقت فرسا که نیازمند یاری همه پارسی زبانهاست. چون ما هستیم که با اهمیت ندادن به حفظ و مرور مدارک و تجریبات گذشته به فراموش شدن آنها کمک میکنیم و در نهایت همگی مجبور و محکوم به تکرار گذشته میشویم. متاسفانه در کشور ما هر دستهای با تصرف دولت، با هدف مشروعیت بخشیدن به خویش و ساختن تاریخ جعلی، اسناد و مدارک حکومت قبلی را نابود میکند و یا آنها را تا حد امکان از دسترس همگان دور میسازد. جمهوری اسلامی از روزهای آغازین شکل گیریاش، این کار را در همه زمینهها، مخصوصاً فرهنگ و هنر سرلوحه کار خود قرار داد. گویی تاریخ در همۀ عرصهها برای ایرانیان از 1357 آغاز شده است (بعدها این مبداء تاریخ به اوایل دهه شصت منتقل شد).
آنها که جلای وطن کردند با بهره گرفتن از فضای آزاد جهان غرب، نوشتند و ساختند و بعدها کوشیدند تا دستاوردهای خود را در قالب کتابخانهها و آرشیوها حفظ کنند. تعداد کتابخانهها و مراکز دانشگاهی که قسمتی از کار خود را به این فعالیتها اختصاص دادند، کم نیستند. اما پراکندگی و نبود دسترسی به آنها از سوی ایرانیان داخل کشور و ایرانیان پراکنده در قارههای مختلف، عملاً کاربردشان را محدود ساخته است. خطر حی و حاضر دیگر هم هست: نابودی کتابها و نشریات در اثر مرور زمان یا شرایط نگاهداری از آنها.
بنابراین تنها راه انتقال و تبدیل این میراث فرهنگی و تاریخی به پوشههای دیجیتال(Soft copy/digital document file) است. با این روش، کوشندگان این عرصه هم از تهیۀ فضا برای بایگانی کردن اوراق چاپی و هم از کار مداوم برای فراهم کردن شرایط مناسب برای نگاهداریشان رهایی مییابند. کارهایی که نیازمند پرسنل فراوان و منابع مالی هنگفت است. از طرف دیگر با احداث یک وبسایت دستیابی به این آرشیوها یا کتابخانهها برای اولین بار شکل عمومی به خود میگیرد. کاربر اینترنت به راحتی میتواند از هر جای دنیا فقط با یک جستجوی سریع و چند کلیک به کتاب یا نشریه مورد نظر خود دسترسی پیدا کند. این کار یا به رایگان و یا پرداخت مبلغی جزئی میتواند صورت پذیرد.
در این راستا، باشگاه ادبیات از دومین سال تاسیس خود، در کنار هزارها کتابی که به صورت الکترونیکی و رایگان بازنشر کرده، اقدام به آمادهسازی نسخه پیدیاف و انتشار مجدد بیش از شصت عنوان نشریه کرده و مجموعههای متعددی را در دست آمادهسازی و انتشار دارد. به علاوه بسیاری از نشریات الکترونیکی را نیز جمعآوری و بازنشر کرده است. چون برخی از این نشریات فاقد وبسایت بوده و بعد از مدتی دسترسی به شمارههای پیشین آنها دشوار و گاه غیرممکن میشود.
برای نیل به این هدف، نیاز به کمکهای مادی و معنوی شما داریم. هموندان عزیز میتوانند با اهدای کمکهای مالی یا شمارههایی از نشریات کمیاب در تکمیل این پروژه سهیم شوند. دوستانی که توانایی یاری رسانی به باشگاه را دارند، می توانند برای هماهنگی بیشتر با من تماس بگیرند. پیشاپیش مراتب سپاس گزاری خود را از لطف و توجه هموندان عزیز به این مهم اعلام میکنم.
روز و روزگار بر همگیتان خوش باد
امیر عزتی
عناوینی که منتشر کردهایم:
اندیشه، نشریه تئوریک مارکسیستی
اندیشۀ آزاد/فصل نامه کانون نویسندگان ایران، دوره سوم
اندیشۀ آزاد/نشریۀ کانون نویسندگان ایران(30 بهمن 1358 تا 15 خرداد 1359(
اولکر(آذربایجان شاعرلر و یازیچیلار جمعیتینین اورغانی)
جُنگ اصفهان
جُنگ مس، مجموعه مقالات در ادبیات و هنر
دفترهای سینما
فصلنامۀ شورای نویسندگان و هنرمندان ایران، دورۀ اول(ایران)
فصلنامۀ شورای نویسندگان و هنرمندان ایران، دورۀ دوم(اروپا)
کتاب ارک(شماره اول، شماره دوم)
گاهنامۀ کار و هنر
ماهنامۀ ستاره سینما- دربارۀ سینمای نو
مفید
میزگرد
نامۀ کانون نویسندگان ایران در تبعید
نامۀ کانون نویسندگان ایران( بهار 1358 تا 15 بهار 1360)
نشریات در حال آماده سازی:
آبنوس
آرش
ارغنون
انتقاد کتاب
اندیشه
اندیشه و هنر
ایران کوده
بیداران
پیروزی
تصویر 58-61
جُنگ صدا
دفترهای زمانه
سوره(ویژه سینما)
سینما 52-58
فردای ایران
فرهنگ و زندگی
فصلنامه تئاتر(بعد از انقلاب)
فصلنامه تئاتر(قبل از انقلاب)
فصلنامه سینمایی فارابی
فصلی در گلسرخ
فیلم-نقد و نظر
کارنامه
کتاب تهران
کتاب توس
کتاب سخن
کتاب صبح
کتاب کانون کارگردانان تئاتر
کتاب هفته
لوح
نامه فیلمخانه ملی ایران
نظم نوین
نقد و تحقیق
نقد(چاپ آلمان)
و….
نشریات گردآوری شده:
بیداری-نشریه کانون فرهنگی خرافه زدایی(کانون خردمداری ایرانیان)
داستان نامه/نشریه تخصصی ادبیات داستانی
دو ماهنامه ادبی، هنری و فلسفی کلاغ
شگفتزار – ماهنامۀ ادبیات گمانه زن
گاهنامه(سردبیر فاطمه اختصاری)
گیوار ، نشریۀ تخصصی شعر و داستان
سید منصور حیدری
سلام و ارادت. خسته نباشید . موفق و سلامت باشید.
بهنام موگویی
بسیار اگاه و پرکار هستید استاد
لیلی گلزار شاعر و روز نامه نگار قدیمی
جای چنین مجموعه ای همواره خالی بود اگر چه هنوز کامل نیست و هرگز هم کامل نخواهد بود چون کماکان نشریاتی اضافه خواهد شد …من یکی از کسانی هستم که آرزو می کنم ای کاش به مطبوعات زمان خودمان دسترسی داشتم ….خوش حالم که با مهربانی سحر چیمه با سایت شما آشنا شدم و امیدوارم به زودی نشریات مورد نظر من و دیگران در باشگاه ادبیات افزوده شوند ….با آرزوی موفقیت هر چه بیشتر برای دست اندر کاران این سایت ارزش مند ….
livro aprenda a fazer falta
Your site is very good, I liked the information. Grateful. 86970425
حمید آشوری
امیر جان دمت گرم واقعا
Amir
آقای عاشوری،
قدردانی صفت پسندیده ای است اما افسوس که حتی یک برگ به این گنجینه اضافه نمی کند. کاش شما و هزاران هزار انسانی که در دوازده سال گذشته از این کتابخانه بهره مند شده اید، به جای تشکر فقط یک قدم برای همراهی و کاستن این بار سنگین از دوش من برمی داشتید. باری که روز به روز سنگین تر و حمل آن از توان من خارج تر می شود. ولی…
رضا باقری
فعالیت شما واقعا ستودنی است.
یوسف اردلان
دست مریزاد! ضرورت نشر و باز نشر آنچە میخواهند بە فراموشی سپردە شود، نە کمتر از نوشتار جدید بلکە اگر نە برتر کە هم طراز آنها با تاکید بر ضرورت بازخوانی و درک تغییراتیست کە برسرمان آمدە، مانع از گسستن رشتە تاریخمان است پیروز باشید