هیچ کتابخوانی نیست که در مقطعی از زندگی خود اسیر جادوی نشریات نشده باشد. ماهنامهها، فصلنامهها و حتی گاهنامهها به وقت انتشار خود شوری در دل خوانندگانشان ایجاد کردهاند که انتشار هیچ کتاب مستقلی قابل قیاس با آن نبوده است. از جریان سازی و اعلام وجود جنبشهای ادبی و هنری که جایگاهشان غالباً همین نشریات بوده هم نباید غافل شد. ردپای نویسندگان مشهور معاصر را گاه میتوان در نشریات مستقل و گاه شهرستانی سالهای دور پیدا کردکه با سری پر شور در پی افکندن طرحهایی نو بودهاند. برخی نیز موفق شدهاند و سبک و سیاقی تازه پدید آوردهاند.
ادامۀ مطلب
مجید هیدی –
از آثار ادبی آرش گرگین می توان به نسکِ “آبزوردستان” اشاره کرد که داستانی بلند است؛ کیخسرو آرش گرگین، خود درباره این اثر چنین می گوید:
اولین رمانی که چاپ کردم نام اش «آبزوردستان» بود؛ میانه ی دهه ی نود قرن پیش؛ روایتی است از زوج نخستین استوره های آریائی، مشی و مشیانه، که به شهاب و مهتاب فرودیسیده اند، زوجی ایرانی که از درون تبعید به روایت هستی زخم شده ی خود و ایرانزمین می نگرند و سرانجام، به قتل و تکه تکه کردن پیکر هم دیگر می رسند؛ امروز فکر می کنم هزار سالی از آبزوردستان رد شده ایم و ریواسی که مشی و مشیانه از درون اش برون روئیدند به کلی سترون شده است و صرفا فقط دیو از درون خود تولید می کند.از همه چیز عبور کرده ایم، از همه چیز، و در جهانی می زئیم که آرزوها عین کابوس های اند و کابوس ها، عینیت یافتگی آرزوها؛ چه بگویم؟