رایگان
آپادانا
مدیر مسئول: ا.س. عظیما
زیر نظر ابوالقاسم مسعودی[شمارۀ سوم و.د. سیاسی]
نشریۀ انجمن هنری آپادانا
شمارۀ اول خرداد 1335
شمار ۀدوم تیر 1335
شمارۀ سوم(هنر نو) آذر 1335
نشریۀ آپادانا به قصد نجات هنر از ابتذال رایج روز پا به میدان می گذارد. این نشریه مروج آثار پیشروان هنر است: کسانی که سالیانی به فرنگ رفتهاند و با هنر آن دیار آشنا شدهاند، و کسانی که هر چند در این دیار ماندهاند، اما به راهی نو قدم میگذارند و در پی کشف روزنه های تازهاند.
این نشریه در سه شماره، به قطع جیبی، منتشر شده است.
در آغاز شمارۀ اول میخوانیم:
«مجموعۀ هنری آپادانا با انتشار این شماره آغاز جنبش هنری نوینی را اعلام میدارد. در این رهگذر ما با امید نیروی شگرف و انسانی خویش گام مینهیم و خوب آگهی داریم که ثمرۀ آن ارغنون کامکاری و خورشید حرارت بخشی در شهر خاموشان و یخزدۀ هنری ما است.
کار ما ،هنر ما، هنر خلاق و عظیم زندههاست. زندههایی که مغرورانه میسرایند، رسم میکنند و از سوی دیگر، فریاد اعتراض خود را علیه ابتذال کارهای دلالان هنری بلند کردهاند.
این بانگ پرغرور، بتها و دلقکان ابله و کوتهفکری را بر گرد گمشدۀ آنها نوحهخوانی میکنند خاموش خواهد کرد…»
نخستین مقالۀ شمارۀ اول این نشریه زیر عنوان «مفهوم هنر نو» نوشتۀ ج.ض.(جلیل ضیاءپور) است. در این مقاله نخست نویسنده برخورد بیننده را با نقاشی نو شرح میدهد و آنگاه به اختصار دربارۀ مفهوم هنر نو بحث میکند. مینویسد:
«در حدود پنج شش سال است که هنر نو(خاصه نقاشی نو) بر سر زبانها و مورد نظر است و بارها نمایشگاههایی از این قبیل نقاشیها ترتیب داده شده است ولی بینندگان ناراحت و غالباً نیز نقاشان را به سخریه گرفتهاند.
نمیتوانم بگویم که بینندگان حق ندارند، چون مسخره کردن طبیعی و روش آنهایی است که عادت به تفکر و تعقل و چون و چرا ندارند. و بعد نمیتوان انکار کرد که غالب نقاشان مدرنیست ما راجع به هنر نو مطالعۀ دقیق و کافی ندارند و از این روی آثار مشروطی به وجود نمیآورند و بدیهی است که در برابر کنجکاویها و پرسشهای به جای صاحبان ذوق و اهل دقت و تحقیق از دادن پاسخ های متین و قابل قبول فرو میمانند. از این روی یک توجه کلی به چگونگی و برخورد عمومی به طرف بفکر و بیان نقاشی نو لازم است…»
هر چند امروز –به نسبت آن زمان-اغلب نوآوران دربارۀ هنر نو مطالعۀ کافی دارند و میتوانند از عهدۀ پاسخ پرسشها برآیند، با این همه گویی تاریخ تکرار میشود. عجبا! که امروز هم برخی از بینندگان، هنر نو را به ریشخند میگیرند و گناه نادانی خود را به گردن خالق اثر میگذارند!
نویسندۀ مقاله نتیجه میگیرد: «… روشن است که هدف هنر نو مغلق و مبهم کردن مضمونها نیست، اعصاب هنرمندان مدرنیست هم خراب نمیباشد، با مردم نیز هیچ گونه دشمنی ندارد، بلکه چون احساس هنرمندان مدرنیست قوی است و در دریافت پیشآمدهای نورس نسبت به سایرین سریعالتأثیرترند، ناچار برای آن تأثرات دست به ترکیباتی میزنند که از نظر شکل و اصالت شباهت کافی به مضمون دارد ولی در ظاهر موافق دید عادی مردم نیست …»
از مطالب دیگر این شماره، بادها و گردبادها از هانری میشو ترجمۀ داریوش سیاسی، چرا به خواب رفتهای ای شمشیر؟ نوشتۀ غ. غریب، طنین شعری از سهراب سپهری، منظری از قدمت نهصد سالۀ تجرید در عرفان ایران از هوشنگ ایرانی، حرفهای همسایه از نیما یوشیج، حس و حساب از صادق بریرانی، از سود و زیان تاریخ برای زندگی نوشتۀ فریدریش نیچه ترجمۀ دکتر منوچهر امیر مکری، درام جدید و سبکهای مختلف آن از دکتر مهدی فروغ، همدم شعری از حسن قائمیان، سکوت از ادگار آلن پو ترجمۀ غ. تاجبخش، شراب آدمکش شعری از شارل بودلر ترجمۀ د.س. و … را میتوان نام برد.
در شمارۀ دوم آپادانا شیوۀ شمارۀ اول ادامه مییابد. در این شماره سه قطعه شعر از سه شاعر معاصر به چاپ رسیده است که نشان میدهد در آغاز راه هستند و متأثر از ترجمهها. شعر ا. مسعودی زیر نام «منِ من»، در حالی که مثل بسیاری از شعرهای آن زمان احساساتی و «رمانتیک» است، بیشتر به نثر شبیه است و تنها از جهت شکل ظاهر در آن نوآوری به چشم میخورد:
تو، ای من. رعشۀ رقاص جدار سیاهیها
تو، من. ای تصویر ستارهها، خلأ خشک شب
تو من. پلیدی نفرینزده، تمنیات انگیخته: نوسان رؤیا در
رگ لحظهها و قرنهای دور
تو، ای من. ای حرمان نسلهای گمشده
تو، خانقاه نواگران عصیان
تو، تو. ای که بر سنگ صبور گذشتهها اندیشیدهای
تو، تو، که ژرفی تمناهایت را بر نقش خام یک شب، جاویدان کردهای
تو، زخم نایافتنها، نا آگاهیها
تو، برگ زرد، بر دیوار چین
….
شعر سهراب سپهری زیر نام «سایه» به زبان عامیانه سروده شده است:
نه خواب بودم، نه بیدار
از تو بالاخونه چشمم افتاد به صحرا:
یه چراغ بادی داشت میسوخت، پهلویش به پسر بچه وایساده بود،
به سایهش نگاه می کرد، سایهش تا اون سر صحرا رفته بود …
در همین شماره دو شعر از پییر رووردی به ترجمۀ سهراب سپهری نیز به زبان عامیانه است:
میخوای چی بشم
حس میکنم دارم میمیرم
به دادم برس
آه پاریس … پُن نف
شهرو میشناسم …
انگار که در آن روزها دلمشغولی سهراب سپهری شاعر زبان و بیان عامیانه است که هم در شعر او و هم در ترجمهاش این علاقه به چشم میخورد.
شعری از نصرت رحمانی نیز در این شماره به چاپ رسیده است که بی وزن است و شبیه قطعههای ادبی آن زمان:
ای دریای آرام
امشب دهانت تهی است از سرود
بر پیشانی پُرغرور تختهسنگهای ساحلی
امشب میتوان سرنوشتت را خواند
سرنوشتی از توفان
سرنوشتی از آرامش …
از دیگر مطالب شمارۀ دوم آپادانا، خروس غریب از غلامحسین غریب، راه برهمن و شرنگ شیخ از هوشنگ ایرانی که در بخشی از یادداشت آغاز مطلب آمده است: «… در اینجا تصور آفرینشی که سرایندگان وداها در بند 129 – 10 «رگ ودا» عرضه داشتهاند … با تصور خلقت انسان شیخ نجمالدین رازی، که در حدود سه هزار و سیصد سال پس از آنها در «مرصاد العباد» آورده است، کنار یکدیگر نهاده شده است.»، ایو تانگی، نقاش بزرگ سور رئالیست از صادق بریرانی، اورلیا از ژرار دو نروال ترجمۀ داریوش سیاسی، پیام جنگل «لوح اسرار ایشا» از دکتر هوشنگ ایرانی، وعدۀ دیدار با مرگ از آلن سیگر ترجمۀ مسعود فرزاد، آری بوف کور هدایت را باید سوزانید از حسن قائمیان را میتوان نام برد.
شماره سوم «آپادانا» با همان گروه نویسندگان زیر نام «هنر نو» منتشر شده است. یکی از مطالب خواندنی این شماره شعر «چهارشنبۀ خاکستر» ت. اس. الیوت به ترجمۀ دکتر هوشنگ ایرانی است. هرچند این شعر را در سالهای بعد دیگران نیز ترجمه کردهاند، امّا ترجمۀ ایرانی همچنان خواندنی است.
از آنجا که مرا امید بازگشت نیست
از آنجا که مرا امیدی باقی نیست
از آنجا که مرا امید آن نیست
که استعدادی چون این و دانشی چون آن را آرزو کنم
دیگر نخواهم کوشید که برای چنان چیزهایی بستیزم
(عقاب فرتوت را با گشودن بالها چه کار؟)
چرا بر عظمت نابودشوندۀ یک فرمانروایی مبتذل زاری کنم؟
زیرا که مرا امید آن نیست
که بار دیگر افتخار ناپایدار زمانه را دریابم …
از دیگر مطالب این شماره، آرایش خورشید از غلامحسین غریب، گل آینه شعری از سهراب سپهری، دو شعر از هانری میشو ترجمۀ داریوش سیاسی، از چهارمین آواز مالدورور از کنت دو لوتور آمون ترجمۀ د. س، «به بتشکن» از نیچه ترجمۀ دکتر محمدباقر هوشیار و … را میتوان نام برد.
شمارۀ اول آپادانا در 96 صفحه، شمارۀ دوم در 68 صفحه و شمارۀ سوم در 80 صفحه منتشر شده است. شمارۀ اول و سوم ضمیمۀ ایران ما و شمارۀ دوم ضمیمۀ روزنامۀ آتش است. نداشتن امتیاز، بینظمی در انتشار نشریه، مثلا تأخیر چهار ماهه در انتشار شمارۀ سوم، و لابد نشر مطالب سنگین و موارد دیگر را میتوان سبب تعطیل آپادانا دانست.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.